گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد بیست و چهارم
آموزهها و پیامها




1. براي رسیدن به هدف لازم است تهمتها (سختیهاي راه) را تحمّل کنید. 2. خدا به سخنان انسانها آگاه است؛ پس مراقب
. گفتارها و نسبتهایی که میدهید، باشید. *** در آیه 78 به تلاش برادران یوسف براي نجات بنیامین اشاره شده و آمده است: 78
اي عزیز! در واقع او پدر پیر » : قَالُواْ یأَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبِیراً فَخُ ذْ أَحَ دَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَیکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ؛ (برادران) گفتند »
، «. کهنسالی دارد، پس یکی از ما را به جاي او بگیر؛ [چرا] که ما تو را از نیکوکاران میبینیم
صفحه 62 از 87
ص: 142
نکتهها و اشارهها
1. برادران به پدر قول داده و سوگند یاد کرده بودند که بنیامین را باز گردانند، ولی دیدند طبق قانون خودشان باید نزد عزیز مصر
بماند؛ از این رو، تلاش کردند با تحریک عواطف یوسف که هنوز او را به عنوان عزیز مصر میشناختند، بنیامین را نجات داده و
بازگردانند؛ بنابراین، با یادآوري کهنسال بودن پدر بنیامین و نیکوکاري عزیز تلاش کردند او را به رها کردن بنیامین ترغیب کنند.
2. احتمالًا برادران یوسف دریافته بودند که عزیز مصر بیگناهی را به جاي گناهکاري بازداشت نمیکند؛ از این رو، پیشنهاد کردند
یکی از آنها به جاي او بازداشت شود، تا به واسطه این فداکاري، عواطف عزیز مصر تحریک شده، بنیامین را آزاد سازد. احتمال
نیز میرود که این جمله را به جهت پیمان با پدر گفته باشند؛ یعنی یکی از آنها به واقع میخواست به جاي بنیامین بازداشت شود.
احتمال دوم با توجه به آیه 80 همین سوره که برادر بزرگتر در مصر تحصّن کرد، قوي به نظر میرسد، ولی یادآوري نیکوکاري
عزیز مصر و آیه بعد احتمال اول را تقویت میکند و بعید نیست که هر دو مطلب مقصود برادران بوده باشد.
آموزهها و پیامها
1. براي به انجام رساندن پیمان، گاه فداکاري لازم است. 2. براي آزادي اسیران از عوامل روانی استفاده کنید. *** تفسیر قرآن مهر
قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَأْخُ ذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا » . (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 143 در آیه 79 پاسخ یوسف به برادرانش انعکاس یافته است: 79
پناه بر خدا که جز کسی که وسایلمان را نزد او یافتهایم، (گرو) بگیریم؛ که در این صورت، قطعاً » : مَتعَنَا عِندَهُ إِنَّآ إِذاً لَظلِمُونَ؛ گفت
«. ما از ستمکارانیم
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف که هنوز او را به عنوان عزیز مصر میشناختند، از او خواستند یکی از آنها را به جاي بنیامین بازداشت کند، ولی
یوسف این درخواست را با شدّت ردّ کرد. 2. یوسف با پناه بردن به خدا، اشاره میکند که اگر بیگناهی را به جاي گناهکاري
بازداشت کند، خلاف انصاف و شأن الهی او است؛ زیرا این کار ظلم است و یوسف صدّیق، ستمکار نمیباشد. 3. جالب این است
ما » : که یوسف با دقت کلمات را بیان کرده است، به گونهاي که برادرش بنیامین را به دزدي متهم نمیکند، بلکه فقط میگوید
4. یوسف فداکاري برادرانش را درباره اینکه یکی از آنان به جاي بنیامین بازداشت شود، «1» «. کالاي خود را نزد او یافتهایم
نپذیرفت؛ زیرا اگر چنین میکرد، نقشه نگهداري بنیامین به هم میخورد و ممکن بود برادران، بنیامین را به خاطر دزدي اذیّت کنند
، ص: 144 .«2»
آموزهها و پیامها
2. ستمکاري با شأن الهی پیامبران ناسازگار است. *** در .«1» 1. بیگناه را به جاي گناهکار بازداشت نکنید که ستمکاري است
فَلَمَّا اسْتَیْأَسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ » . آیه 80 به گفتگوي پنهانی برادران یوسف و تحصّن یکی از آنان در مصر اشاره شده و آمده است: 80
نَجِیّاً قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَ ذَ عَلَیْکُم مَّوْثِقاً مِّنَ اللَّهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّی یَأْذَنَ لِی أَبِی
أَوْ یَحْکُمَ اللَّهُ لِی وَهُوَ خَیْرُ الْحکِمِینَ؛ و هنگامی که (برادران) از او ناامید شدند، رازگویان خلوت کردند، (و برادر) بزرگشان گفت:
آیا نمیدانید که پدرتان از شما پیمان محکم الهی گرفته؛ و پیش از [این درباره یوسف کوتاهی کردید؟! و از این سرزمین جدا »
صفحه 63 از 87
«. نمیشوم، تا پدرم به من رخصت دهد؛ یا خدا درباره من حکم کند، که او بهترین داوران است
نکتهها و اشارهها
1. در این آیه، صحنه ناامیدي برادران یوسف ترسیم شده است؛ از سویی بنیامین محکوم شده بود و از سوي دیگر، عزیز مصر
پیشنهاد بازداشت فرد دیگري به جاي او را نپذیرفت، از این رو، از آزادي بنیامین و لطف عزیز مصر تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)،
ج 24 ، ص: 145 مأیوس شدند و روي بازگشت به نزد پدر را نیز نداشتند؛ زیرا با او عهد کرده بودند که بنیامین را باز گردانند؛ پس
به معناي خالص شدن است و در اینجا کنایه از جدا شدن از « خَلَصُوا » جلسه خصوصی تشکیل داده، به مشورت پرداختند. 2. واژه
در اصل به معناي سرزمین مرتفع است که از اطراف خود جدا میباشد، « نَجیّاً » 3. واژه .«1» دیگران و تشکیل جلسه خصوصی است
به معناي مقدم « فُرُوط » نَجوي گفته میشود. 4. واژه » و از آنجا که جلسات سرّي و سخنان در گوشی، از اطرافیان جداست، به آن
شدن است و اگر به باب تفعیل برود (تفریط) به معناي کوتاهی در تقدّم است و هرگاه که به باب افعال برود (افراط) به معناي
5. برادري که دست به تحصّن زد و به کنعان نرفت، از نظر سنّ از دیگران بزرگتر بود و نام او .«2» اسراف و تجاوز در تقدّم است
6. از این آیه استفاده میشود که روحیه برادران یوسف متفاوت بود و .«3» گفتهاند « یَهُودا » و یا « شَمعُون » یا روبیل) و یا ) « رُوبین » را
از این سرزمین » : برخی عاقلتر و دلسوزتر و باحیاتر بودند، ولی برخی اینگونه نبودند. 7. مقصودِ برادر بزرگتر از این گفته که
است که بتواند با آن نزد پدر باز گردد « عذر موجّهی » و یا « راه چاره » است یا « مرگ » یا ،« جدا نمیشوم تا اینکه خدا فرمان دهد
این احتمال نیز وجود دارد که مقصودش این باشد که خدا تحصّن او را در دل عزیز مصر مؤثر کند تا بتواند بنیامین را آزاد .«4»
نماید. ، ص: 146
آموزهها و پیامها
1. به هنگام ناامیدي، کارها را با مشورت پیش برانید. 2. در مشکلات، شوراي محرمانه تشکیل دهید و مسئله را بررسی کنید. 3. به
یاد پیمانها و سوابق خود باشید و از کارهاي ناپسند خود شرمنده شوید. 4. تحصّن، یکی از شیوههاي قدیمی در روابط اجتماعی
انسانهاست. *** در آیه 81 و 82 به سفارش برادر بزرگتر درباره گزارش سفر مصر و شواهد خطاکاري بنیامین اشاره شده و
ارْجِعُواْ إِلَی أَبِیکُمْ فَقُولُواْ یأَبَانَآ إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَ هِدْنَآ إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حفِظِینَ* وَسْئَلِ الْقَرْیَۀَ » . آمده است: 81 و 82
اي پدر ما، در واقع پسرت دزدي کرد؛ و جز » : الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصدِقُونَ؛ به سوي پدرتان بازگردید و بگویید
به آنچه میدانستیم گواهی ندادیم؛ و مراقب (امور) پنهان نبودیم.* و از (مردم) آن آبادي که در آن بودیم و از (اهل) کاروان که با
«. آن آمدیم بپرس؛ و قطعاً ما راستگوییم
نکتهها و اشارهها
1. پس از گرفتاري بنیامین در مصر، یکی از برادران یوسف که از همه بزرگتر و عاقلتر بود، در مصر ماند و به برادران کوچکتر
آموزش داد که چگونه با پدرشان سخن بگویند و جریان بنیامین را گزارش دهند. 2. برادر بزرگتر بنیامین را به صورت ظاهري به
سرقت متّهم کرد و ، ص: 147 یادآور شد که ما بر طبق علم ظاهري خود سخن میگوییم و از
غیب خبر نداریم؛ یعنی اشاره کرد که ممکن است بنیامین گناهکار نباشد و پشت صحنه خبري باشد که ما از آن آگاهی نداریم.
همچنین ممکن است مقصود او این باشد که به پدر بگویید: اگر ما تعهدي درباره باز گرداندن بنیامین دادیم، بر اساس ظواهر بوده
نیز ممکن است مراد او این باشد که اگر ما نزد عزیز مصر در مورد حکم بازداشت دزد (از نظر .«1» و از باطن کار آگاهی نداشتیم
صفحه 64 از 87
کنعانیان) شهادت دادیم، بدین جهت بود که ما از نقشه پنهانی آنان براي بازداشت بنیامین آگاهی نداشتیم و مراقب آن نقشه
به معناي کاروانی است که با حیوانات مواد غذائی حمل میکنند « عیر » به معناي هر گونه شهر و آبادي و واژه « قریه » نبودیم. 3. واژه
4. برادر بزرگتر شواهدي بر راستگویی برادران فراهم کرد: نخست اینکه خودش در مصر ماند تا پدر بداند او واقعاً . «2»
میخواسته بنیامین را بیاورد و توطئهاي از سوي برادران در کار نبوده است. دوم، به گواهی مردم مصر استناد کرد. و سوم، به گواهی
اهل کاروانی که با آنان همراه بودند، استشهاد کرد. 5. از این آیه استفاده میشود که گواهی و شهادت شاهد باید بر اساس علم
باشد و علم ظاهري در این مورد کفایت میکند. ، ص: 148
آموزهها و پیامها
1. بر اساس ظواهر امور، قاطعانه قضاوت نکنید و احتمالهاي دیگر را نیز در نظر آورید. 2. شهادت بر اساس علم ظاهري کافی
است. 3. گواهی شهود راهی معتبر براي اثبات مدعاست. *** در آیه 83 به پاسخ یعقوب و شکیبایی او اشاره شده و آمده است:
بلکه » : قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَ َ ص بْرٌ جَمِیلٌ عَسَ ی اللَّهُ أَن یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ؛ (یعقوب) گفت » .83
نفسهاي شما کاري (بد) را براي شما آراسته است؛ و (صبر من) شکیبایی نیکوست؛ امید است که خدا همه آنان را براي من (باز)
«. آورد؛ [چرا] که تنها او دانا [و] فرزانه است
نکتهها و اشارهها
1. فرزندان یعقوب پس از گرفتاري بنیامین در مصر و تحصّن برادر بزرگترشان در آنجا، به سوي کنعان حرکت کرده، خدمت
پدر رسیدند، و گزارش سفر خود را ارائه کردند؛ حضرت یعقوب علیه السلام ناراحت شد و به آنان همان جملهاي را گفت که
نفس شما مسئله را در نظرتان چنین منعکس » : هنگام گم شدن یوسف گفته بود. 2. مفسران درباره این گفته یعقوب علیه السلام
چند احتمال دادهاند: الف- یعقوب میخواست به فرزندان خود گوشزد کند که دیده شدن پیمانه سلطان درون بار بنیامین به «. کرد
تنهایی دلیل منطقی سرقت آن نبوده است؛ پس چرا در برابر این حادثه تسلیم شدند؟! ، ص:
149 ب- یعقوب علیه السلام به فرزندانش اعتراض داشت که چرا از نفس خود پیروي کرده و به عزیز مصر گفتهاند که جزاي
سرقت بردگی است، در حالی که این یک قانون الهی نبود، بلکه سنّت مردم کنعان بود. ج- یعقوب علیه السلام به فرزندانش
.«1» اعتراض داشت که چرا همچون برادر بزرگتان مقاومت نکردید و پیمان خود را با من فراموش کردید، و تابع هواي نفس شدید
3. از این آیه .«2» د- یعقوب علیه السلام اشاره داشت که گم شدن این دو فرزند نتیجه عملکرد نفس شما درباره یوسف است
شکیبایی همراه « صبر جمیل » استفاده میشود که یعقوب از زنده بودن فرزندانش آگاه و به بازگشت آنان امیدوار بود. 4. منظور از
5. در پایان این آیه به علم و حکمت خدا اشاره شده .«3» با سپاسگزاري است که در آن سخنی بر خلاف رضایت الهی گفته نشود
است؛ یعنی خدا از حوادث گذشته و آینده خبر دارد و هیچ کاري را بدون حکمت انجام نمیدهد؛ پس دورماندن این سه فرزند
حکمتی دارد که خدا از آن آگاه است.
آموزهها و پیامها
1. نفس انسان کارهاي زشت را براي انسان توجیه میکند. 2. توجه به علم و حکمت الهی انسان را از ناامیدي نجات میدهد و او را
شکیبا میسازد. 3. صبر زیبا و امیدواري را در حوادث فراموش نکنید. *** ، ص: 150 در آیه
وَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَقَالَ یأَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ؛ » . 84 به اندوه جانکاه یعقوب اشاره شده و آمده است: 84
صفحه 65 از 87
و دو چشم او از اندوه سفید شد؛ و [لی وي خشم شدید «! اي دریغا بر یوسف » : و (یعقوب) از آن (فرزند) ان روي برتافت، و گفت
«. (خود) را فرو برد
نکتهها و اشارهها
1. از این آیه استفاده میشود که ماجراي گرفتاري بنیامین و جدا شدن فرزند بزرگتر از پدر سبب شد یعقوب علیه السلام دو باره
به یاد یوسف بیفتد و داغ او تازه شود و گریه و غم وجود او را فرا گیرد. 2. مقصود از سفیدي چشم، حالتی است که اشکی سیاه آن
را میپوشاند و بینایی چشم کم سو یا نابینا میشود، ولی با توجه به آیه 93 همین سوره، به دست میآید که یعقوب آن قدر در فراق
یوسف گریه کرد که چشمان او سفید و نابینا شد. گفتنی است این عواطف پدري امري طبیعی و خارج از اختیار یعقوب علیه السلام
3. یعقوب پس از دورماندن از سه فرزندش باز هم براي یوسف گریه میکرد و ناراحت بود و .«1» بود و با صبر او منافات نداشت
این نشان میدهد او توجه داشت که برادران بر بنیامین و فرزند بزرگش ظلم نکردهاند، و نیز نشان دهنده محبت شدید پدر نسبت به
4. از این آیه استفاده میشود که یعقوب با همه ناراحتیها، یوسف علیه السلام بود. ، ص: 151
باز هم شکیبا بود و خشم خود را کنترل کرده، سخنی خلاف رضاي حق بر زبان جاري نکرد، و خشم خود را بر فرزندان فرو
و به هنگام مصیبت گفته میشده است؛ اما در احادیث اسلامی «1» به معناي ناراحتی همراه با خشم بوده « اسف » نریخت. 5. واژه
6. فرزندان یعقوب در ابتدا میخواستند توجه پدر .«2» بگویید « انّا للَّهو انا الیه راجعون » آمده است که به جاي آن در هنگام مصیبت
را به خود جلب کنند و با همین هدف یوسف را مفقود الاثر کردند، ولی حسادت و نیرنگ آنان نتیجه عکس داد و در نهایت،
یعقوب از آنان روي بر تافت.
آموزهها و پیامها
1. گریه پدر بر فرزند امري طبیعی است که با شکیبایی و کنترل خشم خود منافات ندارد. 2. گریه و ناراحتی بر فراق عزیزان جایز
3. افراد مصیبت زده، چونان یعقوب، خشم خود را کنترل کنند. *** درآیه 85 به سخنان اعتراضآمیز فرزندان یعقوب .«3» است
به خدا » : قَالُواْ تَاللَّهِ تَفْتَؤُاْ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهلِکِینَ؛ (فرزندان) گفتند » . اشاره شده وآمده است: 85
، ص: «! سوگند، پیوسته یوسف را یاد میکنی تا بیمار مشرف به مرگ شوي یا هلاك گردي
152
نکتهها و اشارهها
1. نُه فرزند یعقوب که به کنعان بازگشته بودند، سخت ناراحت بودند؛ زیرا از سویی وجدانشان از داستان یوسف علیه السلام در
عذاب بود و از سوي دیگر، به خاطر بنیامین و برادر بزرگشان نگران بودند و از سوي سوم، ناراحتی پدر بر آنان سنگین بود؛ و از
این رو، یوسف یوسف گفتن پدر را تحمل نداشتند. 2. از این آیه استفاده میشود که فرزندان یعقوب در همان حال که براي
سلامتی پدر نگران بودند، به نوعی به او اعتراض میکردند که این قدر یوسف یوسف نگوید. 3. عوامل روانشناختی و ناراحتیهاي
4. اگر کسی یوسف «1» . روحی در جسم انسان تأثیر کرده، سبب ضعف دید چشم یا نابینایی آن و ضعف جسم و یا مرگ میشود
شناس باشد، همیشه به یاد او است و به اندوهی جانکاه مبتلا میشود (و از همین رو است که هر کس یوسف زهرا علیه السلام را
بشناسد، سر از پا نمیشناسد و در فراق او سیل اشک جاري دارد.)
صفحه 66 از 87
آموزهها و پیامها
1. یوسف نشناسان به عاشقان بیتاب یوسف خرده میگیرند. 2. در فراق عزیزان، مواظب سلامت خویش باشید. *** در آیه 86 به
غم » : قَالَ إِنَّمَآ أَشْکُواْ بَثِّی وَحُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ؛ (یعقوب) گفت » . پاسخ دردمندانه یعقوب اشاره شده است: 86
تفسیر قرآن مهر «. طاقت فرسایم و اندوهم را تنها نزد خدا شِکوه میکنم! و چیزي را که [شما] نمیدانید از (جانب) خدا میدانم
(ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 153
نکتهها و اشارهها
.2 .«1» به معناي اندوهی شدید است که انسان نمیتواند آن را پنهان کند؛ اندوهی که آشکار و پراکنده میشود « بَثّ» 1. واژه
در این آیه آن است که من شکوه خود را نزد شما فرزندان و مردم نمیآورم که حوصله شما زود بسر آید، « انّما » مقصود از حصر
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین اي شمع که حکم .«2» بلکه اندوهم را با خدا در میان میگذارم که از گفتارم ملول نمیشود
آسمان این است اگر سازي و گر سوزي (حافظ) 3. مقصود از علم یعقوب نسبت به خدا، آگاهی او از لطف و کرم اوست و یا
آگاهیهائی است که در مورد آینده امور به یعقوب داده شده است.
آموزهها و پیامها
1. در مصیبتها به خدا شِکوه کنید. (و از او کمک، راهنمایی و صبر بخواهید.) 2. مردان الهی از مطالبی آگاه میشوند که دیگران
یبَنِیَّ » . از آن آگاه نیستند. *** در آیه 87 به فرمان یعقوب در مورد جستجوي گمشدگان و نفی ناامیدي اشاره شده است: 87
اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکفِرُونَ؛ تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)،
ج 24 ، ص: 154 اي پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید؛ و از [گشایش و] رحمت خدا ناامید نشوید؛ [چرا] که جز
«. گروه کافران، (کسی) از رحمت خدا ناامید نمیشود
نکتهها و اشارهها
به معناي جستجو در کارهاي نیک از طریق حسّ است، به خلاف تَجسُّس که جستجو در کارهاي شرّ و بد است. « تَحَسَّسُوا » 1. واژه
در اصل به معناي جان و تنّفس است و به معناي رحمت و گشایش نیز میآید (زیرا در هنگام گشایش مشکلات « رَوْح » 2. واژه «1»
.«2» روح و جان تازهاي در انسان دمیده میشود و نَفَس او آزاد میشود.) و در اینجا به معناي رحمت، راحت و گشایش کار است
3. یأس از رحمت و لطف خدا در گشایش کارها، نشان دهنده عدم اعتماد به قدرت او است و از این که نا امیدي از رحمت الهی
از صفات کافران دانسته شده و نیز از احادیثی که در این زمینه وارد گردیده، استفاده میشود که یأس و نا امیدي از رحمت خدا از
گر برانی و گرم بنده مخلص خوانی روي نومیدیم از حضرت سلطانی نیست نا امید از درِ لطف تو کجا .«3» گناهان کبیره میباشد
شاید رفت تو ببخشاي که درگاه تو را ثانی نیست (سعدي) ، ص: 155
آموزهها و پیامها
1. در پی گمشده خویش باشید و نا امید نشوید. 2. نا امیدي از لطف و رحمت خدا، از هیچ انسان دینداري پذیرفته نیست. 3. نا
امید شدن از خدا نشانه کفر است. *** در آیه 88 به سفر سوم برادران یوسف به مصر و درخواستهاي آنان از عزیز مصر اشاره
صفحه 67 از 87
فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَیْهِ قَالُواْ یأَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضعَۀٍ مُّزْجَیۀٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللَّهَ » . کرده و میفرماید: 88
اي عزیز (مصر)، ما و خاندان ما را زیان رسیده، و » : یَجْزِي الْمُتَ َ ص دِّقِینَ؛ و هنگامی که (برادران یوسف) بر او وارد شدند، گفتند
«. کالاي ناچیزي آوردهایم؛ پس پیمانه را براي ما تمام بده، و بر ما بخششی صادقانه نما؛ که خدا صدقه دهندگان را پاداش میدهد
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف یک بار براي خرید مواد غذایی به مصر رفتند و به سلامت بازگشتند و بار دوم که به مصر رفتند، بنیامین گرفتار
شد و برادر بزرگترشان در مصر تحصّن کرد، و اینک براي بار سوم به دستور پدر به مصر میرفتند تا به جستجوي یوسف بپردازند
و بنیامین را بازگردانند و در ضمن، مواد غذایی نیز تهیه کنند. 2. برادران یوسف در حالی وارد مصر شدند که گرفتار مشکلات و
، ص: 156 ناراحتیهاي فراوان بودند؛ از یک سو گم شدن یوسف، و از سوي دیگر گرفتاري
بنیامین، و از سوي سوم ناراحتی پدر آنان را در فشار قرار داده بود؛ از این رو، به یوسف (که او را نمیشناختند) گفتند: اي عزیز
مصر، ناراحتی و بلا ما را فرا گرفته است. 3. یعقوب پیامبر علیه السلام به فرزندانش سفارش کرد که به جستجوي یوسف و
برادرانش بپردازند، ولی آنان هنگامی که به مصر وارد شدند، نخست به دنبال گرفتن مواد غذایی برآمدند؛ شاید این مطلب بدان
سبب باشد که به پیدا شدن یوسف امیدي نداشتند و یا فکر میکردند اگر در چهره خریداران مواد غذایی با عزیر مصر روبهرو
دادن عزیز « صدقه » 4. مقصود برادران یوسف از «1» . شوند، سپس تقاضاي آزادي بنیامین را مطرح کنند، بیشتر تأثیر خواهد داشت
مصر به آنان همان آزادي بنیامین بود؛ زیرا آنان مواد غذایی را در برابر کالا میخریدند و بدون عوض نمیخواستند تا صدقه به
5. در برخی احادیث آمده است که یعقوب پیامبر علیه السلام براي عزیز مصر نامهاي نوشت و به فرزندانش داد تا به «2» . شمار آید
او برسانند و در این نامه، خود و خاندان نبوت را معرفی کرد که هیچگاه آنان اهل سرقت نبودهاند و خواستار آزادي تفسیر قرآن
مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 157 بنیامین شده بود. هنگامی که نامه پدر را به یوسف دادند، آن را گرفت و بوسید و بر چشم نهاد
و همین امر بود که برادرانش را مشکوك کرد.) ) «1» و اشک او سرازیر شد
آموزهها و پیامها
1. نیازمندان با ادب تقاضاي کمک کرده و شرح حال خود را بیان نمایند و هر چه میتوانند به عنوان بهاي کالا بپردازند. 2. خدا
قَالَ » . پاداش صدقه دهندگان را خواهد داد. *** در آیه 89 به انتقاد بزرگوارانه یوسف از برادرانش اشاره شده و آمده است: 89
آیا دانستید، آنگاه که شما ناآگاه بودید، با یوسف و برادرش » : هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنتُمْ جهِلُونَ؛ (یوسف) گفت
«!؟ چه کردید
نکتهها و اشارهها
1. از این سخنان یوسف استفاده میشود که برادران افزون بر به چاه انداختن او، برادرش بنیامین را نیز آزارداده بودند و شاید بنیامین
در مدتی که نزد یوسف بود، این وقایع را بازگفته باشد. 2. این آیه انتقاد یوسف را بیان میکند که با بزرگواري تمام با برادران
خطاکار برخورد میکند، آن گونه که اولًا، گناه آنان را صریح بیان نمیکند و به صورت سربسته میگوید آنچه با یوسف انجام
تفسیر قرآن .«2» دادید و ثانیاً، راه عذرخواهی را به آنان نشان میدهد و اشاره میکند که این کارهاي شما از روي نادانی بوده است
3. بزرگواري دیگر یوسف، به گفته روایات، آن که او این سخنان انتقاد آمیزش را با لبخندي به مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 158
همانگونه که در برابر علم به کار « جهل » تا برادرانش زیاد ناراحت نشوند و از خطر انتقام او نهراسند. 4. واژه ،«1» پایان برد
صفحه 68 از 87
میرود، در برابر عقل نیز به کار میرود؛ یعنی انسان کمخرد که هواي نفس بر او غلبه میکند، از او کار جاهلانه سر میزند، هر
چند به گناه خود آگاه باشد.
آموزهها و پیامها
1. با خطاکاران خوار شده، با جوانمردي و بزرگوارانه برخورد کنید. 2. جهل، ریشه برخی گناهان است. *** در آیه 90 به
قَالُواْ أَءِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَاْ یُوسُفُ وَهذَآ أَخِی قَدْ » . شناسایی شدن یوسف و سخنان حکمتآمیز او اشاره شده و آمده است: 90
من یوسفم، و » : گفت «!؟ آیا تو قطعاً خودت یوسفی » : مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَآ إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَایُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ؛ (برادران) گفتند
این (بنیامین) برادر من است! خدا بر ما منّت گذارد؛ [چرا] که هر که خودنگهداري (و پارسایی) کند، و شکیبایی نماید، پس
، ص: 159 «. براستی خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف با چند قرینه متوجه شدند که عزیز مصر همان یوسف است؛ از یکسو دیدند عزیز مصر از بلاهایی سخن
میگوید که بر سر یوسف آوردهاند، در حالی که کسی جز یوسف از آنها خبر نداشت، و از سوي دیگر، واکنش یوسف در
برخورد عاطفی با نامه یعقوب تردید آفرین بود، و از طرف سوم، رفتار و قیافه یوسف آنها را به شک انداخت؛ از این رو، با احتیاط
است که وزنه مخصوص وزن کردن است. این واژه « مَنْ » در اصل از ریشه « مِنّت » 2. واژه «1» ؟ و تردید پرسیدند که آیا تو یوسفی
در مورد انسانها به معناي یادآوري فخر فروشانه و سرزنشآمیز نعمتی است که به دیگران دادهاند؛ اما مِنّت درباره خدا به معناي
نعمت نیکو دادن است.
آموزهها و پیامها
1. تقوا و صبر پیشه سازید که زمینهساز پاداش نیکویی همچون عزّت است. 2. خدا پاداش نیکوکاران را (در دنیا و آخرت میدهد و
. آن را) تباه نمیکند. *** در آیات 91 و 92 به اعترافات برادران یوسف و بخشش بزرگوارانه او اشاره شده و آمده است: 91 و 92
به » : قَالُواْ تَاللَّهِ لَقَدْ ءَاثَرَكَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَإِن کُنَّا لَخطِئِینَ* قَالَ لَاتَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرحِمِینَ؛ (برادران) گفتند »
امروز تفسیر قرآن مهر » : یوسف) گفت ) *«! خدا سوگند، بیقین خدا تو را بر ما برگزید (و برتري داد)؛ و (ما) حتماً خطاکار بودیم
«؛ (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 160 سرزنشی بر شما نیست؛ خدا شما را میآمرزد؛ و او مهرورزترین مهرورزان است
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف پس از سالها او را یافته بودند، ولی در همان حال شرمنده اعمال گذشته خویش شدند؛ از این رو، عذر آورده و
گفتند: ما اشتباه کردیم و تو را به ناحق در چاه انداختیم و اذیت نمودیم. 2. برادران یوسف، هنگامی که دیدند یوسفی را که در چاه
انداختند، خدا نجات داده و به عزیزي مصر رسانده است، برایشان روشن شد که این یک جریان عادي نیست و از این رو گفتند:
خدا تو را (از نظر علم، عقل و حکومت) بر ما برتري داده و مقدم داشته است. 3. یوسف بزرگوارانه از برادران درگذشت، و براي
آنکه گمان نکنند او در مقام انتقامجویی است، فرمود: امروز پردههاي گناهان شما کنار زده نمیشود و توبیخ و سرزنش
نمیشوید. 4. یوسف علیه السلام نه تنها از حق خود درگذشت، بلکه به آنان اطمینان داد که خدا شما را میآمرزد و حتی به رحمت
یکی از صیغههاي قسم است که مخالفت با مضمون آن گناه میباشد و « تَاللَّه » 5. واژه .«1» بیمانند الهی براي آنان استدلال کرد
صفحه 69 از 87
کفّاره دارد، و برادران یوسف چندین بار در این سوره از این تعبیر استفاده کردهاند. ، ص: 161
6. همه محبتها و رحمها و مهربانیها از خدا سرچشمه میگیرد؛ پس خدا مهربانترین مهربانان است. 7. در تاریخ اسلام میخوانیم
.«1» که پیامبر صلی الله علیه و آله پس از فتح مکه به مردم فرمود: من همچون برادرم یوسف میگویم: امروز سرزنشی بر شما نیست
«. هنگامی که بر دشمن پیروز شدي، عفو را شکرانه پیروزي قرار ده » : 8. در حدیثی از امام علی علیه السلام حکایت شده که فرمودند
«2»
آموزهها و پیامها
1. حسودان، روزي به فضایل دیگران و خطاکاري خویش اعتراف خواهند کرد. 2. خدا و پیامبر آمرزنده هستند و خطاکارانی را که
4. شکرانه .«3» آگاه شوند و عذر آورند، میبخشند. 3. سعه صدر، جوانمردي و بخشش در اوج قدرت را باید از یوسف آموخت
قدرتمندي و پیروزي، بخشش است نه انتقام. *** در آیه 93 به پیام یوسف براي پدر، یعنی پیراهن او و دعوت خانوداه به مصر
اذْهَبُواْ بِقَمِیصِ ی هذَا فَأَلْقُوهُ عَلَی وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِ یراً وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ؛ تفسیر قرآن مهر (ویژه » . اشاره شده و آمده است: 93
«. جوانان)، ج 24 ، ص: 162 این پیراهن مرا بِبرید، و آن را بر صورت پدرم بیفکنید [تا] بینا شود؛ و همه خاندانتان را نزد من آورید
نکتهها و اشارهها
1. هنگامی که یوسف برادران را بخشید، آنان هنوز براي پدر ناراحت بودند؛ زیرا او بر اثر دوري فرزندانش غمناك و نابینا شده
بود. یوسف براي حلّ این مشکل پیراهن خود را داد که به عنوان پیام زنده بودنش به سوي کنعان ببرند. 2. از برخی احادیث استفاده
میشود که یوسف پیشنهاد کرد، پیراهنش را همان کسی ببرد که پیراهن خون آلود او را براي پدر برده بود، تا همانگونه که یک
3. درباره تأثیر پیراهن یوسف علیه .«1» سپردند « یَهُودا » بار او را ناراحت کرده بود، این بار او را خوشحال کند و این کار را به
السلام بر بینایی یعقوب علیه السلام در ذیل آیه 96 سخن خواهیم گفت؛ اما از این آیه استفاده میشود که برخی اشیا که به اولیاي
الهی منسوب میباشد، ممکن است تأثیرات فوق العادهاي بر دیگران داشته باشد. 4. از این آیه استفاده میشود که یوسف
آگاهیهایی از غیب داشت و میدانست که پیراهن او تأثیراتی بر چشم پدر خواهد داشت. 5. امکان دارد دعوت یوسف از تمام
خاندان پدر و برادرانش براي آمدن به مصر این باشد که بديهاي برادران را با نیکی پاسخ دهد، و به پدر تفسیر قرآن مهر (ویژه
جوانان)، ج 24 ، ص: 163 کهنسال و رنج دیده خود خدمت کند و خانواده آنان را از کمبود و قحطی نجات بخشد.
آموزهها و پیامها
1. پیام روانشناختی آیه این است که پیام گمشده براي خانوادهاش تاثیر روان درمانی و شفابخشی دارد. 2. اولیاي الهی اگر اراده
کنند با یک پیراهن کارهاي معجزهآسایی میکنند. 3. هرگاه به امکانات بهتري رسیدید، خانواده و بستگان را فراموش نکنید و
. (عادلانه) از همه آنان پذیرایی نمایید. *** در آیه 94 اشاره شده که یعقوب علیه السلام بوي یوسف را از دور استشمام کرد: 94
وَلَمَّا فَ َ ص لَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِ دُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لَاأَن تُفَنِّدُونِ؛ و هنگامی که کاروان (برادران از مصر) جدا شد، پدرشان [: »
«. قطعاً من بوي یوسف را مییابم! اگر [مرا] به کمخردي نسبت ندهید » : یعقوب گفت
نکتهها و اشارهها
1. هنگامی که برادران، یوسف را شناختند و پیراهن او را به عنوان پیام زنده بودن و راستگویی خود از او گرفتند، به سوي کنعان
صفحه 70 از 87
حرکت کردند و در همین لحظات بود که در کنعان و در خانه ماتم زده یعقوب اتفاقی افتاد که همه را در حیرت فرو برد؛ یعقوب
ناگهان صدا زد: بوي یوسف به مشام من میرسد و احساس میکنم به زودي دوران غم پایان مییابد و روزگار وصل میرسد. گر
نسیم سحر از زلف تو بویی آرد جان فشانیم به سوغات نسیم تو، نه سیم بوي محبوب که بر خاك احبا گذرد نه عجب دارم اگر
به معناي فاصله گرفتن است. از این آیه استفاده میشود که به مجرد حرکت « فَ َ ص لت » سعدي) 2. واژه ) «1» زنده کند عظم رمیم
کاروان، این احساس براي یعقوب پیدا شد. این رخداد را برخی مفسران قرآن معجزه یعقوب دانستهاند؛ زیرا بوي پیراهن یوسف را
از صدها فرسنگ فاصله درك کرد؛ از این رو، این مطلب را به وسعت علم پیامبران مربوط میدانند؛ اما برخی دیگر از مفسران
معاصر این آیه را نشانهاي از انتقال فکر از دور دست میدانند که گاهی بین والدین و فرزند پیدا میشود و حوادث یکدیگر را از
یعنی ممکن است پیوند شدید یعقوب با یوسف و عظمت روحی او سبب شده باشد احساسی را که «2» ؛ فاصله دور درك میکنند
و به عنوان خبري از یوسف اعلام کند، و «3» از حمل پیراهن یوسف به برادران دست داده بود، از آن فاصله دور در مغز خود جذب
شاید از این رو باشد که در این آیه بر پدر بودن یعقوب تأکید شده است. 3. حضرت یعقوب هنگامی که یوسف را در چاه
انداختند، نفرمود من بوي او را استشمام میکنم و جاي او را در چاه معرفی نکرد، ولی زمانی که یوسف از مصر حرکت کرد، بوي
او را احساس کرد؛ بنابراین، این مطلب به علم ، ص: 165 لدنی پیامبران مربوط میباشد که
حدود آن در اختیار خداست و هرگاه خدا بخواهد، آنان با علم غیب از دورترین نقاط جهان و حوادث آن آگاه میشوند و هرگاه
مصلحت نباشد، از نزدیکترین مسائل خود آگاهی نمییابند و همچون انسانی عادي زندگی میکنند. یکی پرسید از آن گم کرده
فرزند کهاي روشن گهر پیر خردمند ز مصرش بوي پیراهن شنیدي چرا در چاه کنعانش ندیدي بگفت احوال ما برق جهان است
در اصل به معناي « تُفَنِّدُون » دمی پیدا و دیگر دم نهان است گهی بر طارم اعلی نشینم گهی بر پشت پاي خود نبینم (سعدي) 4. تعبیر
فساد و در اینجا به معناي ناتوانی فکر، سفاهت و فساد عقل است، و از این تعبیر استفاده میشود که گروهی از اطرافیان یعقوب
پیامبر علیه السلام شناخت کافی از او نداشتند، و هنگامی که حقایقی را خودشان درك نمیکردند، در مورد درك دیگران نیز
تردید روا میداشتند.
آموزهها و پیامها
1. ارتباط عاشق و معشوق به گونهاي است که از صدها کیلومتر، حالات او را احساس و بوي او را استشمام میکند. 2. اگر خود
قَالُواْ » . حقایق را درك نمیکنید، انکار نیز ننمایید. *** در آیه 95 به سخنان جاهلانه اطرافیان یعقوب اشاره شده و آمده است: 95
تفسیر قرآن مهر «! به خدا سوگند، قطعاً تو در همان کژ راهی دیرینهات هستی » : تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَ للِکَ الْقَدِیمِ؛ (اطرافیان) گفتند
(ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 166
نکتهها